پسرم دانيالپسرم دانيال، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

مرواریدی در قلبم

کوچولوی من

عزیزکم عمرکم حرکت های کوچکی احساس می کنم . از ظاهرم حاملگیم مشخص است و تو روز بروز به یاری خدا بزرگتر می شوی .
20 مرداد 1394

امید زندگی

عزیزم امید زندگی حرکاتت هرروز بیشتر میشه و منم هرروز بیشتر عاشقت می شم . فدای تمام تکون خوردنای قشنگت که بهترین حس دنیاست . تو دنیامی ، زندگیم با اومدن تو رنگ قشنگتری بخودش گرفته همینطور زندگی بابا . امیدوارم بتونم مادر خوبی برات باشم .       ...
19 مرداد 1394

اولین سونو

درتاریخ 15 تیر 1394 برای سونو ان تی سونوگرافی که دکتر  نوشته بود پیش دکتر ابوالفضل لطفی رفتم و عشقم رو با دقت دیدم . ضربان قبلم خیلی خیلی تند میزد همش برای سلامت بودنت دعا می کردم آقای دکتر گفت خداروشکر از روی پشت گردن و بینی متوجه سلامتیت از لحاظ بعضی بیماریها شده توی اون لحظه که حرکت کردنتو میدیدم از ذوق اشک تو چشمام حلقه زده بود . بعدشم صدای قلبتو شنیدم. در آخر هم دکتر گفت حالا ببینیم جنسیتش مشخصه؟ بااینکه اصلا انتظارشو نداشتم که توی 12 هفتگی جنسیت نینیم مشخص باشه اما گفت پسره و من هم که یک دختر خشکل و ناز و مامانی دارم باید منتظر یک پسر کاکل زری و دردونه باشم . خدارو هزار بار شکر کردم اما قبل از هر چیز ازش یک فرزن...
15 مرداد 1394

فرشته من

خدا خواست تا عشق  من باشی سهم من باشی بامن و برای من تا یکبار دیگرفراموش کنم روزمرگیهای این زمانه را و باور کنم خدایی که در این نزدیکیست دوستم دارد انقدر که نعمتی بس بزرگ را به من ارزانی داشته. قبل از هرچیز سپاس می گویم خالق جهانیان را که مرا لایق دانست که دوباره طعم شیرین مادرشدن را با اعماق وجودم حس کنم و از خودش تمنا می کنم این توانایی را بمن عطا کند تا دردانه ای را که در وجودم می پرورم آنگونه که او دوست دارد پرورش دهم .  ...
15 مرداد 1394
1